اقا سعید داداش خوبم

شب قدر

1391/5/20 18:37
نویسنده : غزاله
1,003 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب همسایه بالاییمون مراسم شب قدر داشتن و ما هم یعنی من و

مامانم دوست داشتیم بریم بالا ولی چون بابا جونی سعید رفته بود

مسافرت نمیتونستیم بریم بالا یهو یه فکری به ذهن مامانم رسید گفت

که وقتی خوابید میریم بالا نگو اقا سعید هم اینو شنیده بود و نمیخوابید

تازه یه بار هم امتحانمون کرد خودش و زد به خواب و تا ما خواستیم بریم کلافه

بلند شد و گفت خوابم نمیبره خلاصه تا ساعت ٢ بیدار بود و حواسش

بود که ما نریم بالا و ما هم مجبور شدیم تو خونه بمونیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)